128. دورهمی با دوستان
مسعود از شرکت تماس گرفت و گفت اگه دوست دارم برای بعدازظهر همکاراش قرار بیرون گذاشتن و ماهم باهاشون بریم.
منم ok کردم، عصر زودتر از شرکت رفتم باغ برای خرید کفش، که به خرید نیم بوت منجر شد و بعدهم از اونجا رفتم خونه و اماده شدم و با مسعود رفتیم هفت تیر.
اول یه سفره خونه نشستیم برای خوردن چای و ...
و بعد از اون هم به پیشنهاد یکی از دوستان قرار شد بریم رستوران ایتالیایی. که البته آقای ماشین بدقلقی کرد و روشن نشد و همه رفتگان هم بازآمدند تا به ما کمک کنند.
بالاخره ماشین رو روشن کردیم و حرکت.
سر شام با خاطرات آقای حسینی کلی خندیدیم، انتخاب غذا و اسم غذاها هم که جای خودشو داشت و خنده دارتر از همه مدل سرو غذا بود.
شب خوبی رو با همکاران مسعود گذروندیم و درنهایت با یه انرژی فوقالعاده به خونه برگشتیم.