270. تولد خواهرجان
تولد سارای عزیزم رسید.
با اینکه چهارشنبه و پنجشنبه رو با هم گذروندیم ولی چون تولد سارا یکشنبه بود، جشن تولد رو برای چهارشنبه بعد گذاشتیم.
چهارشنبه مامان و بابا و سارا و احمد و غزل و خاله لادن و مادر مهمان ما بودند.
البته بیشتر از اینکه اونا مهمان باشن من مهمان بودم و آشپزی رو که مامان انجام داد و بقیه کارها رو هم سارا زحمتشو کشید.
بعد از شام کیک تولد سارا رو آوردیم و آبجی جونم شمع 36 سالگیش رو فوت کرد.
خدایا سارای مهربانم رو به تو می سپارم و بهترینها رو براش آرزو میکنم. خدایا خواهرم و تمام عزیزانم در پناه خودت سالم و شاد باشن.
الهی آمین.