43. سومین پاگشا

الان، این روزا به یه خواب عمیق و بی دغدغه نیاز دارم.
یه استراحت طولانی
یه جای ساکت
خودم و خودم
با بالش قدیمیم
بایک عالمه اکسیژن خالص
 
که روحمو تازه کنه
 

دلم یه جای سبز و رویایی میخواد
یه آسمون آبی آبی
 
یه دریای آبی آبی

یه زمان برای ریکاوری
برای دوباره نو شدن
برای دوباره ساناز شدن

دیروز نیمه شعبان بود و ما برای سومین پاگشا دعوت شدیم به دشت بهشت.

آقا محمد و موناجان میزبان ما بودند و همه حضور داشتند بابا و مامان، سارا و احمد و غزل، مادر، امیرآقا و مریم و آرمان و آرمین.

از ساعت 8:30 تا 11 اونجا بودیم. درکنار خانواده‏‏ هامون و با برنامه موسیقی زنده و فضای زیبای اونجا شب زیبایی گذشت.

همین الانا از خواب بیدار شدم و چون برای امروز مولودی دعوتم مرخصی گرفتم و خونم.

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]

بخش نظرات اين مطلب
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی