عاشقانه های زیبای ما

زیباترین تصویری که میشه صبحتو باهاش آغاز کنی چهره زیبای پدر و مادر.

امروز میخواستم با همکارام برای تایم ورزش برم استخر.

ولی خوب تمام وسایلم به خاطر کلاس آموزشی استخر خونه بابااینا بود.

شب از بابا خواستم که وسایلمو صبح بیاره سرکوچه تا وقتی سرویس از اونجا رد میشه ازش بگیرم.

صبح کلی بد به دلم اومد و وقتی بابا زنگ زد تا ببینه کجام، گفتم نیاد بهانه آوردمو گفتم سرده استخر نمیرم میترسیدم یه وقت چهار طبقه رو بیاد پایین قلبش درد بگیره یا یه وقت خدایی نکرده موقع از خیابون رد شدن اتفاق بدی بیافته.

آیته الکرسی که خوندم  آروم شدم و بهش زنگ زدمو گفتم وسایلمو بیاره.

سرویس که وایساد و بابا در ماشینو باز کرد تا وسایلمو بده یهو حس کردم یه فرشته از آسمون میبینم. مثل همیشه شاد و پر انرژی و خندون. وسایلو داد و سفارش کرد که اگر هوا سرد بود استخر نرم.

همه وجودم پر از یه حس خوب شد.

تا برسم شرکت از پنجره ماشین بیرونو نگاه میکردم به آسمون خدا.

و شکرش می‏کردم به خاطر اینکه دو تا فرشته خوب زندگی من زنده هستن و من میتونم روشونو ببینم.

خدایا من مخلصتم.

مرسی که برام حفظشون میکنی.

ادامه مطلب