98. تولد مشترک اسفندیها 92
امسال اولین تولد مشترک ما بود و برای همین تصمیم گرفتیم در یک روز تولد بگیریم، یک هفته از تولد مسعود جلو رفتیم و یک هفته از تولد من عقب اومدیم و بالاخره برای 22 اسفند برنامهریزی کردیم.
برای این شب قرار بود ما و خانوادههامون در رستوران هفت آسمان هفت حوض جمع بشیم و جشن بگیریم.
با توجه به آبله مرغان غزل قرار گذاشتیم برنامه در دو پارت باشه.
با حضور مامان و بابا، مادر، مریم جان، امیر آقا و آرمان و آرمین عزیز، آقا محمد و منوجان و امیرعلی شمعها رو فوت کردیم و بعد هم با سفارش شام و خوردن اون و بازکردن هدایا قسمت اول مهمونی به اتمام رسید.
برای بخش دوم، مامان و بابا و مادر موندن و سارا و احمدآقا و غزل عزیزم هم اضافه شدن و دوباره شمع فوت کردیم.
شب خوب ما کنار عزیزامون خوش سپری شد.
مامان و بابا برای من یه دستبند نخی خوشگل هدیه خریده بود و به مسعود هم پول هدیه دادن.
خانواده فارسی همگی یک ربع سکه بهمون هدیه دادن.
سارا و احمد و غزل هم برامون کتونی ورزشی که دوست داشتیم هدیه خریده بودن.
دست همه درد نکنه.
امروز حسابی خسته شدیم، از ساعت 8 صبح با صدای زنگ در بیدار شدیم و پا به پای آقا مرتضی تا ساعت نزدیک 7 مشغول بودیم البته دو ساعتی وقت تلف شد به خاطر نصب کابینت دستشویی که موفقیت آمیز هم نبود.
و من موندم و لوستر و ویترین و یخچال تمیز نشده تا روزهای پایانی سال ...