118. سفر شیراز

شیراز و میگن نازِ واسی آُفتو جِنگِش

قلبارو گِرِن میزنه به هم تیرشه ی تِنگِش

بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل میخونه
شعروی ترِحافظ میچکه از سرِ چِنگِش

به خاطر پروژه‏ای که مسعود در شیراز داشت قرار شد من هم همراهش شم تا شیرازو بگردیم. صبح پنج‏شنبه از خونه مامانینا رفتیم فرودگاه مهرآباد و تقریبا ساعت 12 بود که رسیدیم هتل و بعد از مستقر شدن در هتل شیراز رفتیم برای خوردن ناهار. هتل نزدیک دروازه قرآن بود و view قشنگی داشت.

برای بعداز ظهر دوست مسعود زحمت کشیده بود و برامون تور گردشگری گرفته بود، ماشین اومد دنبالمون و ما برای روز اول تونستیم نارنجستان قوام، مسجد وکیل، مسجد نصیرالملک، حمام وکیل و ارگ کریمخانی رو ببینیم.

اینکه چقدر از معماری و تاریخ سرزمینمون لذت بردیم قابل توصیف نیست.

روز بعد میخواستیم برای دیدن تخت جمشید بریم، از جلو هتل یک ماشین دربست گرفتیم و راه افتادیم، وقتی به تخت جمشید رسیدیم گفتن تا ساعت یک به خاطر روز قدس مجموعه تعطیله و اجازه بازدید نمیدن. و این سبب خیری شد تا بقیه را رو بریم تا به نقش رستم برسیم.

مجموعه نقشه رستم عالی و بی نظیر بود و حیرت زده شده بودیم، به تخت جمشید که رسیدیم بعد از زمان کمی که طی کردیم شکوه و عظمت تخت چمشید و خستگی و تشنگی بی‏تابمون کرد. اما وجب به وجبه تخت جمشیدیم دیدیم و فقط آه کشیدیم و حسرت...

 از اونجا رفتیم پاسارگاد... سرزمین سراسر آرامش. حس این زیارت قابل بیان نیست. من مقابل مقبره کوروش کبیر ایستاده بودم...

بعد از به هتل برگشتیم و من استراحت کردم و مسعود هم از استخر استفاده کرد و ساعت 7 بود که رفتیم حافظیه.

عاشق حافظیه شدم آرامگاه حافظ در نورپردازی زیبای اونجا و ترانه‏هایی که پخش می‏شد فضا رو تلطیف می‏کرد و روح رو به رقص در‏می‏آورد.

از حافظیه ماشین گرفتیم برای رستوران      که بعد از کلی چرخیدن و کلک آقای راننده بالاخره رستوران رو پیدا کردیم که البته نه غذاش و نه فضاش مثل تعریفهایی که شنیدم نیود و اصلا خوشم نیومد.

شنبه صبح مسعود با دوستاش رفت سرپروژه و من هم بعد از بستن چمدان و جمع و جور کردن وسایل رفتم داخل شهر. اول مقنعه خریدم و بعد هم عکاسی عکس انداختم تامدارکم برای ارسال به وزارتخونه کامل باشه.

ظهر در رستوران هتل غذا خوردم وقتی مسعود اومد آماده تو لابی نشسته بودم. باتفاق مسعود ودوستش و خانوم دوستش راه افتادیم. اول وسایلمونو گذاشتیم خونه دوست مسعود و بعد هم رفتیم برای دیدن بقیه جاهای دیدنی شهر شیراز.

بعداز ظهر تونستیم باغ عفیف آباد، باغ دلگشا، باغ ارم، سعدیه و دروازه قرآن رو ببینیم و بعدهم شام روخونه دوستانمون خوردیم و در آخر با آژانس اومدیم فرودگاه وحدود ساعت یک بود که خونه رسیدیم.

در حقیقت این سفر اولین سفره دونفره ما بود و کلی بهمون خوش گذشت.

 


ادامه مطلب

[ يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]

بخش نظرات اين مطلب
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی