145. تولد 31 سالگی مسعود
امروز تولد مسعود بود.
از قبل باهم قرار گذاشتیم که عصری یه جشن دونفره داشته باشیم.
همیشه تولد ما اسفندیا به استرسهای اسفند اضافه میشه، تو شرایط بهم ریختگی خونه و خانه تکانی و خرید باید آماده باشیم برای جشن تولد.
امروز هم خونه حسابی بهم ریخته بود از صبح درگیر کمدها بودم. بعد از بسته شدن پروژههای کاغذ دیواری، پرده و کاشی آشپزخونه که از مهرماه به جریان افتاده بود، تمام این هفته رو هم درگیر مرتب کردن کابینتها و کمدها بودم.
عصری مادر بدحال شد و دیگه بالا پیش ما بود و شب هم که میخواستیم بریم بیرون اصرار کردیم تا با ما بیاد.
از قبل در مورد هدیه مسعود تصمیم گرفته بودم و میخواستم یک ساعت تیسوت ست ساعت خودم براش بخرم. هرچقدر هم که مسعود مقاومت کرد راضی نشدم.
اول از خیابون پیروزی، مادر کیک تولد مسعود رو خرید و بعد هم از نمایندگی تیسوت هفت حوض ساعت مسعود رو خریدم و رفتیم seven sky.
عکس تولد گرفتیم و بعد ازشام به خونه برگشتیم، مادر هم شب پیش ما بود.
هدیه تولد مسعود
همسر عزیز و مهربونم میلادت مبارک. آرزو میکنم تا همیشه سلامت و سربلند باشی.