197. پایان کاری هفته
اصلا اسفندیه به نوشتناش.
نمیدنم چرا اینطوریه، ولی نوشتن بخشی از وجودمه.
با نوشتن آروم میشم، با نوشتن حرفامو میزنم و با نوشتن...
این هفته بعد از یک روز مرخصی هرچند خیلی بد آغاز شد، اما خوب پیش رفت و پایان خوبی داشت.
یکشنبه بد بد گذشت، اما شنای عالی دوشنبه و جلسه امروز حسابی سرحالم آورد.
و البته اتفاقاتی که پیش اومد بهم ثابت کرد که خدا واقعا برحقه...
یادم باشه اگه به ناحق دل کسی رو شکستم منتظر جواب خدا باشم.
بادم باشم اگه با طعنه کسی رو رنجوندم منتظر جواب خدا باشم.
و بیشتر از همه یادم باشه پول و مقام و منسب، شایستگی و شعور نمیاره.
این هفته صبر کردم و خدا به جای من پاسخ حق داد.
من آروم نشستم و فقط به خودش واگذار کردم.
خدایا دستای من فقط دستهای تو رو میشناسه.
تو و فرشتههای زمینیم فقط برام اهمیت دارید.
و هیچ چیز نمیتونه آزارم بده و بهمم بریزه.
فقط بعضی آدمای این اطراف با رفتارشون، با برخوردهاشون و با ژستهای آدم حسابی گونهشون به تجربه هام اضافه میکنن و از بودن بعضی دیگه لذت میبرم و لحظاتم رو خوش میکنم.
خدایا مرسی که هستی.
ممنون که هوامو داری.
هواتو کردم...
[ چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]