247. چهلمین ماهگرد حلقه هامون و سومین سالگرد ازدواج
دهم آمد و گذشت و بعد هم سفر شمال و ویلای خاله پروانه و ما مهیا شدیم برای سومین سالگرد ازدواج...
بله سومین.
17 هم آمد، اما... این روزها...مادر...
18 خرداد این بار زیباتر بود.
همه چیز را آماده کردیم، دوربین، لباسها، کیک، شمع، هدایا و ...
جشن دو نفره ما آغاز شد.
امشب بک برنامه فوق العاده هم در نظر داشتیم که با شروع برنامه ... من، موکولش کردیم به روزهای ... من.
امشب برای من فرصت خوبی برای مرور همه گذشنه ها ...
سه سال زندگی مشترک ما...
داشتم فکر میکردم چقدر تو این سالها همه چیز تغییر کرد.
آدمها هرچقدر هم که تغییر ناپذیر باشند بازهم از هم تاثیر میگیرن و زن و شوهرها بعد از مدتی درست مثل هم میشن در هم ذوب میشن و خیلی از اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها از بین میره. انگار دیگه زندگی می افته رو غلطک.
شاید هم این چیزهایی که نوشتم به خاطر شناخت بیشتر باشه نه تغییر و ذوب شدن.
ولی به هرحال اتفاق خوبی بعد از گذر از سالهای زندگی می افته و من نسبت بهش حس خوبی دارم.
و این احساس هرروز عمیقتر میشه.
الهی شکر...
[ سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]