259. سفر بلغارستان تابستان 95

بعد از کلی بدو بدوی ممیزی بالاخره پنجشنبه یه نفس راحتی کشیدم و ساعت 3 رسیدم خونه، سریع ماشینو برداشتم و رفتم آرایشگاه و بعدازظهر که خونه رسیدم ساعت تقریبا 6 بود. دیگه مشغول جمع کردن وسایل شدیم بعدهم برای شام رفتیم خونه ساراینا.
شام کوبیده ویژه داماد جان بود که احمدآقا زحمتش رو کشید و بعد از شام هم چون من کارام تموم نشده بود خونه سارا موندم و مسعود رفت خونه، صبح مسعود اومد دنبالم و بعد از خوردن صبحانه رفتیم خونه و قرار شد مامان و بابا هم تا ظهر بیان پیش من تا مامان تو جمع کردن وسایل کمکم کنه.
به محض رسیدن به خونه بدو بدوها شروع شد و بالاخره ساعت 4 بعداز ظهر، راهی فرودگاه شدیم.
تو راه که بودیم طوفان بدی شروع شد و ما احتمال دادیم به خاطر جو بد، پروازمون تاخیر داشته باشه، تو پارکینگ فرودگاه نیم ساعتی معطل شدیم تا بالاخره یه جای خوب بهمون دادن و رفتیم به سمت سالن پروازهای خروجی.
بارها رو تحویل دادیم و بعد هم بقیه کارهای خروج رو انجام دادیم و در سالن ترانزیت نشستیم، ولی هیچ خبری از اعلام پرواز نبود و جالب بود که تابلو همچنان پرواز ما رو بموقع نشون می داد. زمان همینطور سپری شد تا بعد از یک ساعت بالاخره گیت پرواز ما باز شدیم و رفتیم برای یک هفته استراحت ...
پرواز خیلی خوب و بدون تکون بود با اینکه خلبان اولش اعلام کرد که به خاطر بد بودن هوا تا وقتی آسمون ایران رو ترک کنیم تکونهای زیادی خواهیم داشت ولی واقعا پرواز خوب و آرامی بود.
البته جدا از استرس بلند شدن و اوج گرفتن هواپیما که همیشه من رو به شدت اذیت میکنه بقیه مسیر خوب بود، پرواز در مدت  2:55 انجام شد و به وقت محلی ما ساعت 2:30 بامداد به فرودگاه وارنا رسیدیم و بلافاصله اسامی ما چک شد و به طرف اتوبوس های هر هتل راهنمایی شدیم.
نیم ساعت بعد در هتل پالما بودیم.
برای انتخاب هتل خوب من خیلی تلاش کردم ولی چون سفر به لغارستان و گرفتن ویزا تنها از طریق آزانس های مسافرتی امکان پذیر بود، بنابراین تو انتخاب هتل خیلی تنوع وجود نداشت و هر کارگذاری با یکسری هتل ها کار می کرد که هیچکدام در لیست هتل های منتخب ما نبودن.
بعد از کلی سبک و سنگین کردن و اطلاعات گرفتن از سایتها و سفرنامه ها بلاخره هتل admiral رو که از هتل های 5 ستاره تور بود و موقعیت بسیار خوبی در منطقه گلدن سنز داشت انتخاب کردیم ولی وقتی با آزانس تماس گرفتیم گفتن که هم پرواز پنجشنبه پر شده و هم اکثر هتل ها و تنها دو سه انتخاب بین هتل های 4 ستاره داشتیم که با سرچی که کردیم هتل پالما رو انتخاب کردیم.
وکلی خدا خدا کردیم که هتل تمیزی باشه، با این وجود مسعود کلی اصرار داشت از همینجا یک هتل خوب دیگه بوک کنیم ولی چون من احتمال میدادم تایم کمی رو در هتل باشیم راضیش کردم که اونجا بعد دیدن هتل و ثبت نام تورها، اگر لازم شد هتل دیگه ای بگیریم.
وقتی به هتل پالما رسیدیم یه هتل جمع و جور و کوچیک بود، اتاق ما طبقه 4 بود و سریع کارهای پذیرش ما انجام شد و ما به اتاقمون رفتیم. 
یک اتاق مجهز و کاملا تمیز.
البته کلا هتلداری در بلغارستان خیلی در رنج استاندارد هتلداری نبود اینو بیشتر روز اول که در جلسه توجیهی در اینترنشنال داشتیم فهمیدیم. مثل اتاق ما فقد مینی بار بود ولی در هتل هایی که اتاقها مینی بار داشت در صورتی که نمیخواستی از مینی بار استفاده کنی باید 8 لوا پرداخت میکردی تا مینی بار رو خالی کنن!!!!!! یا اینکه در هیچ کدوم از هتل ها چای ساز و چای و قهوه در اتاقها موجود نبود.
بهرحال برای ما تمیزی و نزدیکی به ساحل و منطقه گلدن سنز مهم بود که هتل پالما این خصوصیات رو داشت.
شب اول رو خوب استراحت کردیم و صبح آماده شدیم و رفتیم برای صبحانه و بعد از اون هم تور لیدرمون آقا محسن اومد دنبالمون تا ما رو به هتل اینترنشنال ببره برای جلسه توجیهی.
تا بقیه همسفرا جمع شن ما تورهای شب بلغاری، کشتی دزدان دریایی، سافاری جنگل و بالچیک رو خرید کردیم.
هوای تمیز و عالی، آسمون آبی با ابرهای تکه ای کلی سرحالمون کرد و مسیر سرسبز هتل پالما تا هتل اینترنشنال رو با فیلم برداری طی کردیم.
یک ساعتی هتل اینترنشنال بودیم و بعد از اون گشتی کنار ساحل زدیم و ناهار خوردیم و به هتل برگشتیم و تصمیم گرفتیم از استخر هتل استفاده کنیم.
هتل ما تقریبا داشت به حالت تعطیل در میومد تور لیدرمون میگفت که کل هتل های گلدن سندز هفته دیگه تعطیل میشه و به همین دلیل هتل ما هم خیلی خلوت و آروم بود و تقریبا استخر هتل اختصاصی برای من و مسعود بود.
حادثه بدی که هنگام بیرون اومدن از استخر برام اتفاق افتاد حسابی منو ترسوند و نگران کرد و تا شب سر درد داشتم اما خداروشکر مشکلی پیش نیومد و بعد از کمی استراحت آماده شدیم برای شب بلغاری.
راس ساعت اتوبوس اومد دنبالمون و ما برو بردن به دل جنگل، مسیر سرسبزی رو طی کردیم و تقریبا غروب بود که در محل مورد نظر پیاده شدیم و بعد از خوش آمدگویی و استقبال با نان و نمک و صرف شام که البته به صورت سلف سرویس بود و تا پاسی از شب ادامه داشت برنامه ها شروع شد، رقص های فولکلور بلغاری، رقص عربی و برنامه های متنوع دیگه و در نهایت موزیک ایرانی و رقص ایرانی، آخرین برنامه رقص روی آتش بود که ایین سنتی بلغاری ها بود و خیلی جالب بود.
شب شاد و خوبی گذشت و دوباره به هتل برگشتیم برای استراحت، صبح بهد از صرف صبحانه آماده شدیم تا  گشتی در گلدن سندز بزنیم و با ترن های شماره یک که از مقابل هتل admiral یک دور کامل در گلدن سنز میزدند استفاده کردیم و کل گلدن سندز رو گشتیم و بعد هم در یک رستوران که در همون محل بود و پرچم ایران و چند کشور دیگر رو آویخته بود و من قبلا در موردش خونده بودم، یه شیشلیک اساسی خوردیم. پرسنل رستوران عرب بودند و میتونستن فارسی صحبت کنن و بالاخره از روی عکس غذا و تائید شیشلیک بودن توسط گارسن موفق شدیم تا غذایی که دوست داشتیم بخوریم.
بعد از ناهار هم به هتل برگشتیم و آماده شدیم برای کشتی دزدان دریایی. به کشتی ها که رسیدیم،  ما و دوستانمون همگی وارد یک کشتی شدیم و بعد از گفتن نکات ایمنی و ممنوعات که تا آخر برنامه سوژه ما شده بود،  کشتی ها راه افتادن و نفرات برای جنگ آماده شدن من چون از قبل تصمیم گرفته بودم که در جنگ آب شرکت نکنم رفتم روی عرشه بالایی کشتی و با صدای شلیک جنگ شروع شد و من مشغول فیلمبرداری شدم. شدت و فشار آب انقدر زیاد بود که یک خانمی هم که عرشه پایینی بود اومد بالا، بعد از نیم ساعتی پمپهای آب خاموش شد و کشتی دزدان دریایی با رقص و آواز و سرو ماهی کبابی و نوشیدنی های متنوع و تنقلات و نقاشی روی صورت ها به مسیر ادامه داد، بعد از غذا هم غنیمت گرفتن از نفرات شروع شد و آخر کار هم همه برای پس گرفتن وسایلشون با رئیس دزدا رقصیدند.
انقدر به ما خوش گذشت و از دست بابای سورنا به خاطر تقسیمات سبز و سفید و نگرانیش برای اینکه سبز یا سفید خالی نرن، خندیدیم که دلمون درد گرفته بود. به هتل که رسیدیم وسایلمون گذاشتیم و راهی گگلدن سندز شدیم، یه دوری زدیم و کمی خرید و بعد هم کنار ساحل شام خوردیم و به هتل برگشتیم.
برای سومین روز تور سافاری جنگل رو داشتیم که بعد از خوردن صبحانه جیپ ها اومدن جلو هتل دنبالمون و 6 نفری سوار جیپ ها شدیم و راه افتادیم. هیچان سافاری که تقریبا وجود نداشت اما هوای تمیز و عالی و خورشید درخشان، حس و حلی خوبی میداد چند جایی تو مسیر پیاده و سوار شدیم، اول بام وارنا و بعد یه جایی در جنگل پیاده شدیم برای تیراندازی با تفگ ساچمه ای که من اصلا نتونستم قوطی بزنم ولی مسعود همه رو زد و بعدهم بازدید از تاکستان ها  و ...، خرید عسل و در نهایت در یک رستوران جنگلی زیبا برای ناهار ساکن شدیم که با نوشیدنی های متنوع و کبابی خوشمزه از ما پذیرایی شد و بعد از اون هم مراسم رقص ایرانی که پای ثابت همه برنامه ها بود.
بعد از رسیدن به هتل لباسهامون عوض کردیم و رفتیم به سمت ساحل تا از دریا و ساحل ه لذت ببریم از مقابل هتل بعد از هتل اینترنشنال رو کنار دریا و روی ماسه ها ره رفتیم و بعد یه جایی تو ساحل مستقر شدیم و مسعود کمی آب تنی کرد و با نزدیک شدن به غروب و سر شدن آب برگشتیم به هتل.
برای روز چهارم برنامه گشت شهری داشتیم و ناهار در هتل اینتر نشنال، بعد از صبحانه به اتاق برگشتیم و آماده شدیم و 12 بود که از هتل رفتیم بیرون، و تقریبا 12:20 هتل اینترنشنال بودیم و همه به سمت رستوران هتل هدایت شدیم، قبلا در گشت زنی های بوکینگ دیده بودم که امیتاز هتل اینترنشنال از همه بیشتره و واقعا هم همینطور بود ولی حیف که تورها به ما جا ندادن،  اونقدر غذاها و دسرها عالی بود که نمیشد هیچکدوم رو تست نکرد انصافا که  میز آرایی و تنوع و مزه غذاها همه عالی بود.
ساعت 1:30 از هتل اینترنشنال حرکت کردیم و به دلیل استقبال همسفران از صدای مسعود و مجلس گرمیش بالاخره زور دوستانمون به هم هتلی هامون چربید و مارو سوار اتوبوس هتل خودشون کردن.
اول رفتیم بندر وارنا که به توصیه عده ای از همسفران که روز قبل از اونجا خرید کرده بودن و بعد دیده بودن تو گلدن سندز قیمتها بهتره، اصلا سمت فروشگاه ها نرفتیم و تایممون رو برای عکس گرفتن روی پلی که مشرف به دریا و کوه های سرسبز رو بود گذروندیم. منظره عالی و روح نواز بود و خیلی لذت بردیم و بعد رفتیم بسمت grandmall varna. با اینکه کلی به خودم قول داده بودم که خرید نکنم ولی بازهم یه استرس عجیبی برای خرید داشتم. وای که ملت تو lc چه میکردن انقدر خرید کرده بودن که چشمام زده بیرون، آخه این برند که تو همه شهرها nتا شعبه داره. بهرحال منم یه گشتی تو lc زدم و چیزی که برای غزل میخواستم و تهران نداشت خریدم و بعدهم برای بقیه بچه ها خرید کردیم و چندتا چیزهم برای خودم و کتونی adidas برای مسعود و .... و تایم خرید تموم شد.
با اتبوسها به هتل برگشتیم و همه در لابی نشستیم و آقارضا به پیشنهاد بقیه دوستان قبول کرد شب تور گلدن سنز برامون بذاره و قرار شد همه راس ساعت 10 شام خورده در لابی باشن. من رفتم اتاق و مسعودم رفت برای گرفتن شام.
شام رو خوردیم و بعد هم آماده شدیم و رفتیم لابی. همه سر ساعت اومدن و به اتفاق یک دور اساسی در گلدن سندز زدیم و بعد از ماشین بازی دست جمعی رفتیم یک کافه عربی، رقص عربی و ... تا ساعت یک.
روز پنجم، چهارشنبه صبح صبحانه رو خوردیم و چون برای ساعت سه و نیم تور بالچیک داشتیم تایم خوبی بود که از استخر استفاده کنیم. استخر هتل هم که کلا اختصاصی بود تا ظهر آب تنی کردیم و بعد هم آماده شدیم برای بالچیک.
اتوبوس ساعت 3:30 اومد و راهی شدیم بعد از 20 دقیقه ای اتبوس ها در یک باغ توقف کردند که خیلی زیبا بود و اشیا سفالی و صنایع دستی می‏ فروختن ما هم که قصد خرید این وسایلو نداشتیم از فضای باغ استفاده کردیم و عکس انداختیم.
بعد از اون دوباره حدود بیست دیقه ای در راه بودیم تا به باغ بالچیک رسیدیم که کاخ ملکه رومانی بود، در مسیر تورلیدرمون راجع به  کاخ و اینکه چرا ملکه رومانی در بلغارستان کاخ داشت توضیحاتی داد، باغ گل و محوطه کاخ بسیار زیبا بود، داخل کاخ اما بسیار محقر بود و اصلا شباهتی به کاخ یک ملکه نداشت دلم میخواست همه توریستهای خارجی که اونجا بودن رو جمع میکردم و می آوردم ایران تا عظمت و شکوه تاریخ ایران رو بهشون نشون بدم،فقط حیف ...
بعد از بازدید از باغ و کاخ  ملکه رومانی راهی هتل ها شدیم، بعد از رسیدن گشتی در گلدن سندز زدیم کمی خرید کردیم و به هتل برگشتیم.
برای آخرین روز ما تصمیم داشتیم که بریم پارک آبی آلبنا، چون کسی همراه ما نشد صبح آماده شدیم و بعد از خوردن صبحانه، تاکسی گرفتیم و رفتیم به آلبنا، پارک آبی آلبنا بسیار تمیز و زیبا بود با lazy lake و سرسره هایی که همه جا نمونش رو دیده بودیم البته با یک فرق اساسی که برای بردن تیوب ها آسانسوری وجود نداشت و باید تیوب های دو نفره سنگین رو از n تا پله بالا میبردی. این سرسره ها رو یکبار سوار شدیم و بقیه تایم رو از سرسره مواج و رودخانه و استخر استفاده کردیم، ناهار رو هم در پارک آبی خوردیم و ساعت 4 ماشین اومد دنبالمون.


ادامه مطلب

[ يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]

بخش نظرات اين مطلب
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی