272. یلدای 95

یلدا...

برای این یلدا هم خونه سارا دعوت بودیم و هم خونه آقا محمد.

اما با توجه به حالم و اینکه سال پیش رو هم خونه آقا محمد بودیم، تصمیم گرفتیم امسال بریم خونه سارا.

بابا و مامان هم اومدن و همه دور هم جمع شدیم.

احمد آقا هم که مثل همیشه مسئول تدارکات بود و حسابی زحمت کشیده بود، من و غزل باهم میز یلدا رو چیدیم و بعدهم شام ویژه یلدا آماده شد و بعد از خوردن سبزی پلو و ماهی رفتیم به سراغ تنقلات یلدایی.



الهی هیمشه جمعمون شاد و سلامت کنا رهم باشن.

خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر پدرم، مادرم، خواهرم، همسرم و همه عزیزانی که کنارم هستن و تلاش میکنن تا من این روزها رو با آرامش سپری کنم.

الهی شکر.



ادامه مطلب

[ چهارشنبه, ۱ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰ ]

بخش نظرات اين مطلب
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی