عاشقانه های زیبای ما

امروز آخرین روز کاری سال 95 بود.

هرچند شنبه 28 اسفند هم روزکاری اعلام شده بود اما هیچ کدوم ازخانومها قصد رفتن به شرکت رو نداشتیم برای همین از دو سه رو قبل تر آخرین اخطارهارو  درمورد برگزاری مراسم روز زن به واحد اداری دادیم.

کمیته رفاهی هم تصمیم گرفته بود چون ابتدای سال 95 یکبار مراسم روز زن برگزار کرده بود دیگه مراسمی برای دومین روز زن سال 95 نداشته باشیم.

امابا تلفن های من، الهام و ندا بالاخره انگار حرف ها به گوش مدیر عامل رسیدو ایشون هم بلافاصله دستور برگزاری مراسم روز زن رو داده بودن.

شب با تلفن همکارا از ماجرای ایمیل مراسم روز زن خبردار شده بود چون به خاطر چهارشنبه سوری زودتر از شرکت اومده بودم بیرون.

در آخرین روزکاری سال 95 برای ساعت 10 صبح دعوت شدیم به سالن جلسات و بعد از صحبت های مدیرعامل و مدیر منابع انسانی و هرکدوم از خانمها هدایای روز زن به ما داده شد.

مثل همیشه سالن جلسات با سلیقه آقا ساسان و گلدان های سنبلی که برای هرکدوم از ما خریدای شده بود، رنگ و بوی دیگه ای گرفته بود.

بعد از مراسم سالن جلسات کنار سفره هفت سین شرکت عکس گرفتیم و بعد هم راهی شدیم برای صرف ناهار در شاندیز البرز.

ناهار رو در رستوران خوردیم و بعد هم برای صرف چای و کیک ویژه ای که خودمون برای جشن پایان سال تهیه کرده بودیم به لمکده شاندیز رفتیم.

به محض رسیدن به شرکت هم ساعات کاری تمام شده و با خداحافظی از همکاران شرکت رو ترک کردیم.

راستش اصلا انتظار نداشتیم آخرین روز کاری سال 95 انقدر زیبا سپری شه، همه چیز امروز عالی بود...

ادامه مطلب