45. پنجمین ماهگرد حلقه‏هامون

رویای خیلی چیزا با حقیقت متفاوته.

مثل اینکه کل این هفته رو فکر می‏کردم این اولین ماهگردی که باهم تو خونه خودمونیم قطعا خیلی خوش می‏گذره ولی ...

خواستم بلیط سینما بگیرم دوباره ترسیدم مبادا مسعود برای سورپرایز کردنم برنامه ایی تدارک دیده باشه !!!!!!!! و برنامه ها تداخل پیدا کنه.

واسه همین ...

[ دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۲۷ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

44. من و احساسات ناشناخته ‏ام

دیشب دوباره نمیدونم چم بود؟

دیگه تو دستشویی زدم زیر گریه، مسعود هرچی زد به درو گفت چی شده، چرا گریه میکنی، گفتم نمیدونم.

واقعا نمیدونما!

همش یه بغضی میشینه تو گلوم که میخواد خفم کنه و تا گریه نکنم آروم نمیشم.

همه میگن طبیعیه، بخاطر تغییر، بخاطر شرایط جدیده

ولی ...


ادامه مطلب
[ جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

43. سومین پاگشا

الان، این روزا به یه خواب عمیق و بی دغدغه نیاز دارم.
یه استراحت طولانی
یه جای ساکت
خودم و خودم
با بالش قدیمیم
بایک عالمه اکسیژن خالص
 
که روحمو تازه کنه
 

دلم یه جای سبز و رویایی میخواد
یه آسمون آبی آبی
 
یه دریای آبی آبی

یه زمان برای ریکاوری
برای دوباره نو شدن
برای دوباره ساناز شدن


ادامه مطلب
[ سه شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]