264. طبیعت گردی در آهار

برای این جمعه تصمیم داشتیم یه گل گشت دو نفره داشته باشیم به روستای آهار.

پنجشنبه حسن دوست مسعود تماس گرفت و گفت می خواد برامون نذری بیاره، منم به مسعود گفتم برنامه فردا رو بهشون بگه تا اگر دوست داشتن همراه ما بیان. بین دوستای مسعود و برنامه های دورهمی که داشتیم حسن و فائزه بیشتر از بقیه اخلاقاشون با ما جور بود و از معاشرت باهاشون حس خوبی داشتم.

بالاخره قرار شد صبح فردا ساعت 8 حرکت کنیم به سمت آهار. من هم برای ناهار الویه درست کردم و صبح بعد از حرکت خرید نان و چای و ... برای صبحانه انجام شد.

[ جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۱ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

263. خوب یا بد ...

خوب یا بد...

من هم اینطور آموخته شدم.

یاد گرفتم از کاه خود کوه نسازم برای دلسوزی و دلداری دیگران.

خوب یا بد...

در سینه ام حبس شد

غمهایی که عالمی را غمگین میکند.

خوب یا بد...


ادامه مطلب
[ پنجشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

262. نگاه خدا

گاهی یادمان می‏رود که تو اینجایی...

یادمان که نه ...

اما شاید گمت میکنیم در اماها، شایدها، کاش های بیهوده این و آن، اینچنانی و آنچنانی

اما باورش آسانتر از هر اتفاقی است.

حضور تو را می‏گویم.

اندک نگاهی که باشد عالمی زیرو رو میگردد.

من هر روز معجزه حضور تو را با تمام وجودم احساس میکنم.

اما نمدانم چرا باز گاهی دلم به خرامان دیگری میرود.

من تو را دارم بهترین و ناب ترین ...

مصلحت آن است که تو مقدر میکنی...

و من تسلیم محض.

الهی آن ده که آن به

و مگذار مرا به که و مه

آمین

[ دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

261. چهل و چهارمین ماهگرد حلقه هامون

دست در دست رفتیم برای سپری کردن چهل و چهارمین ماهگرد حلقه هامون.

این بار رستوران ایتالیایی ژولی و یک استیک دو نفره عالی...

[ شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

260. خلق گونه

امروز صبح با مسعود رفتیم دنبال مامان و بابا تا باهم بریم زیارت اهل قبور.

خیلی وقت بود که بهشت زهرا نرفته بودم، بابا و مامان رو برداشتیم و عمه ها هم چند دقیقه ای زودتر از ما حرکت کردن. همه باهم سر مزار بابابزرگ و عزیز بودیم و بعد هم آقای فارسی.

از بهشت زهرا به پیشنهاد مسعود رفتیم میدان بهمن و ناهار به صرف دل و جگر و سایر امعا و احشا گذشت.

در این میان آقای نانوا هم انواع و اقسام مدل نانها رو می پخت و به ما می‏داد.


آدمها در هر کاری میتونن خالق باشن و ذهن پویا داشته باشن حتی نانوایی که به نظر میرسه یک سبک و سیاق و یک فرمول مشترک داره، اما ذوق و سلیقه آدمها میتونه خالق زیبایی ها در کارشون باشه.

بعد از ناهار بابا و مامان رو رسوندیم و به خونه برگشتیم.

[ جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]