306.سوپرایز ویژه

امروز خونه بودیم مامان مریم هم پیشمون بود که زنگ خونه رو زدن.

وقتی جواب دادم آقایی از پشت اف اف گفت خانوم تشریف بیارید بسته دارید.

منم پله هارو رفتم پایین و دیدم آقای پیک با یک سبد گل زیبا ایستادن جلو درب، سبد گل رو تحویل گرفتم تا رسیدم بالا، مسعود زنگ زد و گفت: گل رسید خدمتتون؟

گفتم: بله، دست شما درد نکنه به چه مناسبته؟

گفت: برای تشکر از زحمات این چند وقت.

ببببببببببلللللللللللهههههههه، اینچنین همسر با عشقی دارم من.


[ يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۴۲ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

267. رزهای قرمز

و بازهم گلهای عاشقانه تو 

وپیشنهاد یک شام لذیذ به میزبانی ژولی با استیک ویژه مورد علاقه من.

[ شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

265. watch

یک سپاس ویژه...

از خدا...

برای همه لطف و مهربونیاش...

به خاطر تو...

به خاطر حضور تو...

و به خاطر همه مهربانی های تو

و قدرشناسی هایت.

ممنون بابت تلگرام امروز...


[ چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۶ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

252. سورپرایزمن من

دیگه حسابی سورپرایزمن شدی.
اولش یه کم دلم گرفت، جون ترحم دوست ندارم.
اما بعدش خیلی خوشحال شدم.
ممنونم به خاطر توجهت.
مرد مهربان من.







همینطوری، یهویی و بدون مناسبت...
[ سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

251. عاشقانه هایم تقدیم تو باد

خدا گر ز حکمت ببند دری...

ز رحمت گشاید در دیگری ...

من این روزها خیلی مضطرب و نگران بودم...

و امروز هم که ...

اما امشب هزاران بار خدا را شکر کردم.

به خاطر حضور تو

به خاطر همه مهربانی ها و صبوریهایت

به خاطر درک بی منتهایت 

اینکه تو باشی، اینکه من باشم و هر دو شش دانگ

بقیه چیزها خیلی مهم نیست...

دیر یا زود همه چیز درست می شود.

دوستت دارم همسر عزیزم.

[ شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۶ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

188. شنبه نامه بعد از یک هفته

امروز همه ساعتهایش گذشت به تق تق نوشتن حروف روی صفحه گوشی...

پایانش اما...

خوش بود.

با گلهای زیبا و عاشقانه تو...


دوستت دارم عشقم.

[ شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۲ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

116.همراه

مرسی به خاطر امروز

چهرت واقعا دیدنی بود...

با خوشحالی و اطمینان پیاده می‏شدی و ... برمی‏گشتی.

یک بعدازظهر کامل تمام خیابان پیروزی و خیابان‏های اطراف رو گشتیم به دنبال باشگاهی که بعدازظهر برای خانومها باشه، اما پیدا نشد که نشد.

یه شام دلچسب دو نفره جوانی پایان داد به جستجوهای نیمروزی ما.

[ دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

92. ممنونم ازت

صبح پاشی ببینی همسرت ساعت 5 صبح پا شده لباساتو اتو کرده مرتب واست گذاشته رو میز بعد رفته سر کار چه حسی بهت دست میده؟! 
من که فقط درد داشتم چون نزدیک بود از خوشحالی سکته کنم نه به خاطر اینکه لباس هام اتو داشت نه به این خاطر که زنم خیلییییی خیلی گل و مهربونو خانمه، به خاطر اینکه خدا چقد دوسم داشته و انقد خوش شانس بودم و خوب انتخاب کردم همسرمو .

[ چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ق.ظ ] [ MasouD ]
[ ۰نظر ]

88. بهانه مهربانی

چقدر این گلهای بی‏مناسبت را دوست دارم.

آنهم وقتی در را میگشایم و چهره مهربان تو را پشت آنها میبینم.

 

سپاس.

مرد مهربان من.

[ سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

86. تقدیم با عشق

نوشتن خیلی سخته اونم وقتی که می خوای یه چیزی بنویسی که یه مخاطب خاص خصوصا که همسرت باشه ازش خوشش بیاد. هر چی فک کردم چیزی به نظرم نرسید جز این که یه دو بیتی از شعرای خودمو تقدیمت کنم.

تقدیم به تو ساناز بانو :

آنقدر زیبایی که همه گلها به پایت نرسند

              همه فرشتگان هر چه کنند به جایگاهت نرسند

شراب و باده چه خواهم تا تو هستی یار من 

            من که مستم باورم نیست تویی دلدار من

       

[ دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۳۳ ق.ظ ] [ MasouD ]
[ ۰نظر ]