66. سه تارم

ساعات پایانی یک روز پرکار ...

ایمیلم را برای آخرین بار چک میکنم...

یک فایل با حجم زیاد تا میخواهم ناله کنم که این دیگر چیست؟!!!

اسم شهناز به چشمم میخورد،  فایل صوتی که باز میشود صدای موسیقی گوشم را نوازش می‏دهد که با دستان هنرشناس استاد شهناز نواخته شده...

چشمهایم پر از اشک می‏شود.

روزهاست من و تو در عین نزدیکی از هم دوریم، روزهاست که در آغوشم نیامده ای و دستانم نوازشت نکرده...

دلم عجیب نوایش مرغ سحری است...

دلم عجیب تو را میخواهد...

 

[ يكشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۵۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

65. پنجمین پاگشا

امروز برای پاگشا خونه عموهادی دعوت بودیم.

دوشنبه که برای ملاقات مونا و دیدن امیرعلی بیمارستان بودیم، زن‏عمو ناهید زنگ شد و برای پنجشنبه دعوتمون کرد.

شب خوبی داشتیم، جوجه کباب سنتی در حیاط و تخت و قلیونو و دورهمی پر از خنده و شادی.

حسابی به هممون خوش گذشت. عمو مامان و بابا و سارا و احمد و غزل رو هم دعوت کرده بود.

[ پنجشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

64. تولد امیرعلی عزیز

امروز، امیرعلی ما چشمای زیباشو گشود و پا به هستی گذاشت تا با حضورش همه مارو خوشحال کنه.


ادامه مطلب
[ دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۴ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

63. روز دختر 92

امروز، روز توست

روز زیبای آفرینش ...

روز دختر ...

خداوند به اندازه تمام زیبایی‏های هستیش دختر را آفرید تا پاکی و مهربانیش تبلور عشق خالق باشد به مخلوق.

و درهای بهشت ملکوتیش را یک به یک گشود بر روی پدران و مادرانی که قسمتشان پاکی آفرینش بود.

زیبای مهربان من

دردانه قلبم

ترانه محبوب زندگیم

غزل عزیزم

روزت مبارک

[ شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۵۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

62. هفتمین ماهگرد حلقه‏هامون

10 شهریور، بازهم ماه دیگر و 10 دیگر.

امروز هفتمین شد. 7 ماه از ما شدن گذشت.


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۵۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

61. حس و حال منه، اما نمی‏دونم

توام میپرسی (رقیه).

به صورتم نگاه میکنیو میگی: ساناز خوبی؟ 

چرا دیگه جرقه نمیزنی. چرا دیگه بپر بپر نمیکنی. تو انرژی داشتی میدیدمت خیلی حال میکردم.

نگات میکنمو با چشمام می گم که خوبم.


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]