121. هشتمین پاگشا

خاله شعله و عمومهدی زحمت کشیدن و برای پاگشا امشب مهمونشون بودیم.

خاله هفته پیش هماهنگی ها روانجام داد و چند روزمونده بود آدرس سفره خونه سنتی رو برام فرستاد که نزدیک فلکه دوم صادقیه بود.

کامی و شادی جون و حامد و آیداجان هم بودن.

البته به دلیل شهادت موسیقی زنده پخش نمیشد ولی فضای دلنشین و آرامی داشت و شب خوبی رو کنار فرزانه ها گذروندیم.

مرسی خاله جون مرسی عموجون

[ جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۷ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

120. سفرشمال تابستان 93

مسعود تماس گرفت و گفت برای آخر این هفته برنامه شمال داریم و من هم اعلام آمادگی کردم به شرط یک روز مرخصی.

صبح روز چهارشنبه 15 مرداد عازم سفر شدیم و از جاده هراز به سمت بابلسر حرکت کردیم، تو راه برای خوردن صبحانه ایستادیم که همه به جز من کله پاچه خوردن و بعد از اون دوساعتی در راه بودیم و ساعت 11 بود که به بابلسر رسیدیم و جستجوها برای یافتن ویلای مناسب شروع شد و درنهایت جایی رو که از فبل فارسی‏ها اقامت داشتن انتخاب کردن.

چون ویلا هنوز خالی نشده بود رفتیم داخل شهر و ناهار خوردیم و بعد از برگشتن به ویلا زمان زیادی منظر موندیم تا ویلا خالی شد و به ما تحویلش دادن.

ویلا خیلی خوب و تمیز نبود و با تصوری که از قبل داشتن بسیار متفاوت بود، اما حسنی که داشت نزدیکی اون به آب بود.

بلافاصله لباس عوض کردیم و رفتیم دریا و آب بازی کردیم و خوش‏ گذروندیم، صبح روز بعد هم دوباره از دریا استفاده کردیم و ظهر هم به بازی دبرنا گذشت و برای بعدازظهر هم بلیط کشتی داشتیم.

همه آماده شدیم و رفتیم اسکله، کشتی تاخیر زیادی داشت، بعد از یک ساعت معطلی سوار شدیم و موزیک شاد و تکونهای شدید شروع شد.اولش حسابی ترسیدم ولی بعد برای غلبه به ترسم تا تونستم جیغ زدم، بزن و بکوب براه بود و خاله مریم و امیر هم که دریا زده شده بودن حسابی خندودنمون.

صبح روز بعدهم کم کم وسایلو جمع کردیم و راه افتادیم و بعد از چند توقف طولانی برای خرید و ناهار و بستنی، ساعت 5 بعدازظهر خونه بودیم.

با  انرژی خوبی که گرفتیم.

[ جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

119. هجدهمین ماهگرد حلقه هامون

این ده هجده شد. 

روزهای بعداز تعطیلات عید فطر و یک شام دونفره دلچسب.

[ جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

118. سفر شیراز

شیراز و میگن نازِ واسی آُفتو جِنگِش

قلبارو گِرِن میزنه به هم تیرشه ی تِنگِش

بلبل تو کوچا، تو پس کوچا غزل میخونه
شعروی ترِحافظ میچکه از سرِ چِنگِش


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]