ماهگرد سی و یکم که رسید من در تب و تاب سفر کیش بودم، قبل از سفر دوبی مامان گفت که خاله لادن تصمیم داره همشونو برای سفر مهمون کنه اول هم قرار بود برن دوبی، ولی چون احمد و بابا نذاشتن، خاله لادنم به سفر کیش رضایت داد.
و قرار شد من بعد از مسافرت کارهای سفرشونو پیگیری کنم.
بعد از کلی بالا و پایین کردن آفر تورها و هتلها در نهایت براشون جداگانه بلیط پرواز و هتل رو گرفتم و هرچقدر هم اصرار کردن که برای خودمم بگیرم قبول نکردم، چون دقیقا دو هفته دیگه ممیزی بود و یک دنیا کار و مرخصی گرفتن خیلی سخت بود.
امروز بالاخره به اصرار غزل دلو زدم به دریا و به مدیرم گفتم و ایشون هم موافقت کرد ولی قیمت هتل و بلیط خیلی بالا رفته بود، فعلا تا فردا منظر میمونم تا ببینم قسمت چی میشه.
البته چند دستی لباس آماده کردم تا فردا با خودم ببرم که اگر رفتنی شدم وسیله همراهم باشه.
تا فردا...
اینم هدیه من شد برای این ماهگرد:
مرسی...