208.هوا تو کردم
این روزهایم همه با توست
چشم هایم را که میبندم تویی
میگشایم تویی
راه میروم تویی
قرآن میخوانم تویی
زیارت عاشورا میخوانم تویی
صدای اذان موذن زاده بلند میشود تویی
لحظه لحظهام تویی
کاش برایم بگویی آرامی، شادی
دلم دستانت را میخواهد، پاهایی را که سر بر آن میگذاشتم و تو، نوازشم میکردی.
دلم حمایت های نابحق تو را میخواهد، من لوس میشدم و تو بی وقفه از من تعریف میکردی.
عزیز!
دلم بی اختیار تو را میخواهد.