روز مادر 97

روز مادر...

امسال دومین سالی که به معنای واقعی مامان شدم.

خدایا خیلی ازت ممنونم که منو به بالاترین درجه مقام یک زن رسوندی.

مادر بودن یعنی همه چیز...

وقتی مادر میشی تازه معنای اصلی خیلی چیزها رو می فهمی، دیدت و دریچه نگاهت به دنیا عوض میشه و اون وقت دنیارو خیلی قشنگتر می بینی و قشنگتر می خواهی.

الهی شکر.


ادامه مطلب
[ سه شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۵۴ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

روز زن 96

از اونجایی که امسال روز زن به پنجشنبه  افتاده، شرکت هم پیشواز رفت و مراسم رو چهارشنبه برگزار کرد. طبق روال هرسال اتاق جلسات جمع شدیم و بعد از تبریک و تقدیر، قرار شد ساعت 11:30همه حراست باشیم به مقصد بام لند.

ناهار رو رفتاری خوردیم و بعد هم کنار دریاچه قدمی زدیم و از اونجا هم اومدیم خونه.

مراسم روز زن در خانه هم که با دسته گل زیبا و انتخاب هدیه روز تولد و روز مادر همراه بود.

البته انتخاب در روز مادر و دریافت در روز تولد.

اما همه اینها به کنار، امسال اولین سالی بود که مامان بودم، پسرم امسال تو بغلم بود، مامان.

راستش مادر شدن دقیقا همون مثل قدیمیه که میگن تا جای کسی نباشی نباید قضاوتش کنی، من تازه فهمیدم مادر شدن یعنی چی...

مامان قبلا می گفت میخوای فقط یه کوچولو بفهمی مادر یعنی چی، یه آجرو نه ماه ببند به شکمت باهاش بخواب بیدار شو، کار کن بشین، پاشو تازه این قطره ای بیش نیشت از دریای مادری.

اما حالا می فهمم... خوب هم می فهمم اینکه لحظه به لحظه عشق می ورزی به موجودی که در درونت رشد میکنه، به خاطرش خیی چیزا رو نمی خوری بخاطرش خیلی چیزا رو میخوری، هر لحظه تصورش می کنی می میری زنده میشی، جون میدی تا حون ببخشی.

بعد شیره وجودت رو میدی، هر روز حس مکنی فرسوده تر می شی، صدای استخوانهاتو میشنوی اما شیر میدی، دیگه یادت میره تو آینه به خودت نگاهی بندازی، دنیات می رره رو دور تند بدو بدو بدو تا زودتر بهش برسی

زودتر بغلش کنی، دنیات فقط یک چیزه بچت.

نفسهات گره می خوره تو نفساش، قلبت قفل میشه روی ضربان قلبش، اصلا می شه نبض حیاتت.

آره اینا همه یعنی مادر شدی.

و وقتی مادر میشی باید همیشه خیر بخواهی و همیشه خوب دعا کنی.

سلامتی بخوای برای همه، نی نی بخوای برای همه منتظرا و فقط عشق بورزی و به دنبال آرامش باشی تا جهانی بسازی که بچت در اون راحت و آروم زندگی کنه.

یک دنیای پر از عشق و قشنگی.

 این یعنی مادر شدن.

نمی دونم چقدر موفق بودم، اما از خودم راضیم و وجدانم آسوده که هر کاری می تونستم کردم، خدا رو شکر میکنم که پسرمو باهمه سختیهاش شیر دادم شیردوش آوردم سرکار، یخ گرفتم، پک کردمو تاریخ زدمو چک کردم اما هرچه بود تمام تلاشمو کردم که از شیر خودم تغذیه کنه، سورنای من خداروشکر میکنم که دارمت خداروشکر میکنم به خاطر تمام زیبایی که به لحظه هام دادی.

خدایا پسرم رو به تو می سپارم در پناهت سلامت حفظش کن.

خوب ...

حالا واسه همه این قشنگیا یه کادو خوشگل واسه خودم خریدم آخه هم روزه مادره و هم تولدم نزدیکه.

 

[ جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۵۷ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

281. روز زن سال 95

امروز آخرین روز کاری سال 95 بود.

هرچند شنبه 28 اسفند هم روزکاری اعلام شده بود اما هیچ کدوم ازخانومها قصد رفتن به شرکت رو نداشتیم برای همین از دو سه رو قبل تر آخرین اخطارهارو  درمورد برگزاری مراسم روز زن به واحد اداری دادیم.

کمیته رفاهی هم تصمیم گرفته بود چون ابتدای سال 95 یکبار مراسم روز زن برگزار کرده بود دیگه مراسمی برای دومین روز زن سال 95 نداشته باشیم.

امابا تلفن های من، الهام و ندا بالاخره انگار حرف ها به گوش مدیر عامل رسیدو ایشون هم بلافاصله دستور برگزاری مراسم روز زن رو داده بودن.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

238. روز مادر 95

امسال سال خوبی است به خاطر حضور پررنگ نام مادر.

آغاز سال و پایان سال.

چهارشنبه مامان مریم و مادر رو بوسیدیم و روزشون رو تبریک گفتیم تا بعد از اومدن به تهران هم هدایاشون رو بخریم.


ادامه مطلب
[ دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

151. میم... مثل مادر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[ جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۵۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

150. روز زن سال 94

امروز روز زن بود.

از دیشب پیش مامان بودم، مسعود که اومد به مادر هم زنگ زدیم و تبریک گفتیم.

چهارشنبه هم تو شرکت جشن گرفته بودن، همه خانومها تو اتاق جلسات جمع شده بودن و مدیر عامل از همه تقدیر کرده بود اما من نبودم...

گل، شیرینی و هدیه من روی میز بود و جام خالی.

و من...

خدایا کمکم کن.

[ جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

109. روز مادر 93

روز تولد حضرت زهرا بود و همه ما خانمها خوشحال به خاطر برنامه ویژه روز زن.

از سالی که من به شرکت اومده بودم هرسال برای این روز برنامه داشتیم، گاهی اوقات جمع و جور و درون شرکتی و گاهی هم گسترده و برون شرکتی.


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

27. چشمهایت هنوز بسته است

حتما گلفروشی هنوز هم بسته است.

شاید،

 هنوز،

چشمهای تو بسته است.

شاید،

که نه،

حتما...

حتما، چشمهایت هنوز هم بسته است.

 

[ پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۱۲ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]