18. روز آفرینشم 91
این روز از اون روزایی که مدام به خودت نهیب می زنی که چرا تو؟
چی شد، چه حکمتی شکل گرفت که خدا تو این ثانیه، تو این دقیقه، تو این ساعت، تو این روز، تو این سال، تو روبه زمین فرستاد؟
خیلی چیزا تو این دنیا هست که من نمیفهمم و این هم یکی از همونهاست.
انقدر میدونم که خدای مهربونم، خالقم، آفریدگارم و هستی بخشم منو بی حکمت به زمین نفرستاده، من اومدم تا مثل همه انسانها که خدا از روح خودش در اونها دمیده ذرهایی از وجود او باشم برای بهتر ساختن دنیا.
من اومدم برای خوبی، برای محبت و مهربانی، برای نیک اندیشیدن، برای نیک گفتار کردن و برای صفا و دوستی.
خدای خوبم نمیدونم تا چه حد تونستم بنده خوبی باشم؟ اما میدونم همیشه شکرگزارت بودم به خاطر همه داشته ها و نداشته هام.
هر روز به خاطر سلامت خودم و خانوادم و همه الطافی که بهم داشتی شکرت کردم، هیچ وقت برای کسی بدنخواستم، حسادت و کینه به دلم راه ندادم و بهترینها رو برای همه آرزو کردم حتی بدترینها.
ازت ممنونم که بهم زندگی دادی تا بیست ونهمین سال زندگیمو پشت سر بذارم.
خدای خوبم دوستت دارم.
ادامه مطلب