239. تولد 61 سالگی بابا ناصر عزیزم

این روزها هربار که صدات رو شنیدم سجده شکر گذاشتم.

معجزه که فرستاده نمی‏خواهد، قدری ایمان، ذره ای نگاه و ...

خوب میدانم که تو معجزه زندگیم هستی.

من و خدا هر صبح و شام باهم... من بندگی و شکر و خدا هم سراسر لطف.

خدایا شکرت.

باباجونم وارد شصت و دومین سال زندگیش شده و ان شا الله که 120 سالگیشو جشن بگیریم.


ادامه مطلب
[ شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

238. روز مادر 95

امسال سال خوبی است به خاطر حضور پررنگ نام مادر.

آغاز سال و پایان سال.

چهارشنبه مامان مریم و مادر رو بوسیدیم و روزشون رو تبریک گفتیم تا بعد از اومدن به تهران هم هدایاشون رو بخریم.


ادامه مطلب
[ دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

237. تعطیلات نوروز 95

بعد از تحویل سال برای سال نو مبارکی رفتیم پیش مادر و بعد هم صبحانه رو با هم خوردیم و من چون تا صبح نخوابیده بودم  به یک ساعتی خواب نیاز داشتم و بعد از اون هم قرار شد بریم بهشت زهرا و بعد هم خونه باباینا.
وارد جاده بهشت زهرا که شدیم، ترافیک خیلی زیاد بود و کمی جلوتر هم کامل مسیر رو بسته بودن، این بود که از رفتن منصرف شدیم و رفتیم سمت خونه بابا، سر راه به زن عموی مسعود سری زدیم و بعد هم خونه پدری و دید و بازدید با عموها، عمه ها و ...

ادامه مطلب
[ شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

236. سی و هشتمین ماهگرد حلقه هامون

ماهگردهای 95 ...

الهی همگی خوش باشد و خرم.

اولین ماهگرد 95...

یک شب فوق العاده در کنار عزیزانم، شاد و آرام.

با سرور میلاد حضرت زهرا.

[ سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

235. پسته بی مغز

لحظه ای مکث کردم، خواستم جوابی بدم، اما یادم اومد که تکلیف خودم رو با این آدم روشن کردم.

چرا وقتی قبولش ندارم و نه خودش و نه حرفاش برام مهم نیست باید جوابش رو بدم.

خدایا ازت ممنونم به خاطر ...

خدایا ازت ممنونم برای قدرتی که برای حذف بعضی آدمها از زندگی بهم دادی.


ادامه مطلب
[ پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

234. دروغ ممنوع!

امشب با هم خیلی راجع به این قضیه صحبت کردیم.

راجع به دروغ... راجع به آدمای دروغگو...

یه وقتایی برای حفظ بعضی آرمانهایی که عدم حفاظتش آسیب جدی ایجاد میکنه، برای حفظ جان یک انسان، برای حفظ آبروی یک انسان مجبور میشی که دروغ بگی، که اگر نگی ممکنه عواقب جبران ناپذیری داشته باشه.

دروغ گفتن حتی از این نوعش هم سخته، سخته چون به هرحال دروغه ولی حداقل آرمشی داری که با این دروغ سبب ساز خیری بودی.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۳۴ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

233. آغاز سال خوب 1395

بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

232. بخش پایانی سال 94

94 با تمام خوبیها و بدیهاش به روز پایان رسید.

شنبه صبح زودتر از خواب بیدار شدم و تا مسعود بیدار شه کلی کار انجام دادم و بعد هم با هم رفتیم خونه سارا تا پرده اش رو درست کنم، یک صبحانه مفصل اونجا خوردیم و بعد هم راه افتادیم، اول از رزین تاژ، گل خریدم و بعد هم رفتیم هفت حوض تا برای سفره هفت سین خرید کنم، روز آخر سال و ترافیک و ترافیک، با کلی سلام و صلوات از یه راه خوب و بدون ترافیک سریع رسیدیم خونه و مسعود رفت برای خریدهای فنی و ابزار و مته و من هم مشغول مرتب کردن خونه شدم.

تمام کارها بالخره تموم شد و بعد از خوردن سبزی پلو ماهی شب عید، هفت سین رو چیدم و بعد از اون هم برای خرده کاری های باقی مانده تا خود صبح و لحظه تحویل سال بیدار موندم.

تو اون بدو بدوهاو نفس های آخر سال 94 صدای خوب خدا که بلند شد وضو گرفتم و بعد از نماز صبح برای شادی روح عزیز و بابابزرگ نماز خوندم. به یاد همه خوبیهاشون، به یاد همه جوش و خروشهای نوروز خونه قدیمی، به یاد صفای دلهاشون و به حرمت همه مهربانی ها، از خودگذشتن هاشون و همه اون چیزاهایی که به من آموختن.

راستش هنوزم باورم نمیشه ....


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۳۰ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]