263. خوب یا بد ...
خوب یا بد...
من هم اینطور آموخته شدم.
یاد گرفتم از کاه خود کوه نسازم برای دلسوزی و دلداری دیگران.
خوب یا بد...
در سینه ام حبس شد
غمهایی که عالمی را غمگین میکند.
خوب یا بد...
ادامه مطلب
خوب یا بد...
من هم اینطور آموخته شدم.
یاد گرفتم از کاه خود کوه نسازم برای دلسوزی و دلداری دیگران.
خوب یا بد...
در سینه ام حبس شد
غمهایی که عالمی را غمگین میکند.
خوب یا بد...
گاهی یادمان میرود که تو اینجایی...
یادمان که نه ...
اما شاید گمت میکنیم در اماها، شایدها، کاش های بیهوده این و آن، اینچنانی و آنچنانی
اما باورش آسانتر از هر اتفاقی است.
حضور تو را میگویم.
اندک نگاهی که باشد عالمی زیرو رو میگردد.
من هر روز معجزه حضور تو را با تمام وجودم احساس میکنم.
اما نمدانم چرا باز گاهی دلم به خرامان دیگری میرود.
من تو را دارم بهترین و ناب ترین ...
مصلحت آن است که تو مقدر میکنی...
و من تسلیم محض.
الهی آن ده که آن به
و مگذار مرا به که و مه
آمین
هر روز که چشمها باز میشه و میفهمی زنده ای، فرصت دوباره ای داده میشه برای تمرین انسانیت.
برای تمرین زیستن و البته بهتر زیستن.
برای تمرین مهربانی و همدلی.
برای اینکه از زمانت از حضورت بهترین بهره رو ببری، برای اینکه وقت بیشتری بدی به ارزشهای زندگیت و هر روز شمار بیشتری از بی ارزشها و کم اهمیتها رو حذف کنی.
و حالا، این روزها، این هفته ها، چشمهامو رو که باز میکنم اندکی بعد صدای الله اکبر بلند میشه.
چقدر طنین این صدا برام آرامش بخشه و دلم قرص میشه که کسی هست که امروزهم مثل روزهای پیش هوامو داره.
دلم دوباره برات پر میکشه.
ربنای دم افطار و دعای سحر...
خدایا امسالم بهم فرصت دادی و هم لیاقت مهمانی.
خسته میشم، گرسنه، تشنه و بی حوصله.
تایم خواب و زندگیم بهم میریزه.
اما همه اینا می ارزه به حس خوبی که بهم میدی، به اینکه بی واسطه و نزدیک کنارم حست میکنم.
من خیلی دوست دارم خدا...
من چقدر دوست دارم خدا
امروز از اون روزاست که بی چتر میباری به من
برف زیباو سفیدت دلمو میخندونه، حس خوب کودکیها
به یادم میاره همیشه لطفت به من همینطور پاک و سفید و بی منت بوده، بی دریغ
خدایا نمیدونم چرا تشویش و اضطراب میشم.
هرچی روزها میگذره و به خرداد نزدیکتر میشم، دلهره ها و نگرانی ها هم بیشتر میشه.
خدایا میدونم، مطمئنم که کنارمی مثل همیشه.
تو همیشه پیشم بودی و نذاشتی...
تو کمکم کردی که رشته ایی رو که دوست دارم تو بهترین دانشگاهی که این رشته ارائه میشد بخونم.
تو کمکم کردی که به واسطه علم و دانشم و با همت و تلاش خودم جاهای بزرگیو تو کارم تجربه کنم.
تو کمکم کردی که در جایی که آرزوشو داشتم استخدام شم.
میدونم که بازم مثل همیشه مثل همه روزای عمرم کنارم می مونی تا روزهای خرداد هم به خیر و خوشی بگذره.
چشمام به آسمونته نمیخوام نگام به زمین بیافته وقتی به پایین نگاه می کنم دلم خیلی آشوب میشه.
خدای مهربونم میشه ازت یه خواهشی کنم؟
منو تنها نذار، حواست بهم باشه.
خیلی گیجم، خیلی میترسم.
لطفا ...
دستامو رها نکن.