128. دورهمی با دوستان

مسعود از شرکت تماس گرفت و گفت اگه دوست دارم برای بعدازظهر همکاراش قرار بیرون گذاشتن و ماهم باهاشون بریم.

منم ok  کردم، عصر زودتر از شرکت رفتم باغ برای خرید کفش، که به خرید نیم بوت منجر شد و بعدهم از اونجا رفتم خونه و اماده شدم و با مسعود رفتیم هفت تیر.

اول یه سفره خونه نشستیم برای خوردن چای و ... 

و بعد از اون هم به پیشنهاد یکی از دوستان قرار شد بریم رستوران ایتالیایی. که البته آقای ماشین بدقلقی کرد و روشن نشد و همه رفتگان هم بازآمدند تا به ما کمک کنند.

بالاخره ماشین رو روشن کردیم و حرکت.

سر شام با خاطرات آقای حسینی کلی خندیدیم، انتخاب غذا و اسم غذاها هم که جای خودشو داشت و خنده دارتر از همه مدل سرو غذا بود.

شب خوبی رو با همکاران مسعود گذروندیم و درنهایت با یه انرژی فوق‏العاده به خونه برگشتیم.


[ سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

127. بیستمین ماهگرد حلقه هامون

دومین روز مهر ماه مهر ما بیست شد.

امروز بیستمین ماهگرد حلقه های ماست. 

مهرگانت مبارک همسرخوبم. 

مسعود با یه عطر اومد دم مترو دنبالم،  اونم چه عطری...

alien که من خیلی بوشو دوست داشتم.

[ پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

126. روزهای ممیزی 93

خدایا شکرت.

سه روز بی وقفه ممیزی به پایان رسید وهمه چیز خوب بود.

همسر عزیزم هم که زمانهای ممیزی بیشتر از همیشه هوامو داره و من با اینکه تا دیر وقت سرکار میموندم محیط خونه روبرام پر از آرامش میکرد تا اون چند ساعتی روکه خونم خوب استراحت کنم.

مرسی همسر عزیزم.

[ پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]