231. جشن تولد 32 سالگی

زمان روی دور تند در حال گذر بود و سال 94 لحظه به لحظه به پایان خودش نزدیک می‏ شد، رسما از چهارشنبه شب تعطیلات نوروزی ما شروع شد که البته تا قبل از سال نو، تعطیلات کاری محسوب می شد.

بعد از تمیزکاری آقا مرتضی در روز جمعه هفته گذشته و با مرخصی شنبه و تعطیلی یکشنبه بخش کثیری از کارها انجام شده بود، اما هنوز یک عالمه کار دیگه باقی مونده.


ادامه مطلب
[ جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

230. چهارشنبه سوری 94

طبق روال برنامه تولدهای شرکت، در روزهای پایانی هر ماه برای متولدین اون ماه یک تولد مشترک داریم و این ماه نوبت من و همه اسفندیها بود.

از قبل ایمیل برنامه رو دریافت کردیم و طبق برنامه (94/12/25 ساعت 12:45) بعد از ناهار برای جشن تولد در آمفی تاتر جمع شدیم، من هم برای ثبت خاطرات این روز قشنگ دوربین عکاسی برده بودم.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

229. تولد 32 سالگی مسعود عزیزم

تولد تولد تولدت مبارک، مبارک مبارک تولدت مبارک.

ان شا الله 120 سال بشی.

همسر عزیزم تولدت مبارک، از خدا میخواهم همیشه تنت سلامت باشه و سعادتمند و موفق باشی.


ادامه مطلب
[ يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۳۷ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

228. درد و دل های من و خدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[ چهارشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

227. سی و هفتمین ماهگرد حلقه هامون

این ماهگرد ماه تولدی را خیلی دوست دارم، هرچند روزهایش پرکار است اما زیباست و پر انرژی.

با بابا ناصر رفتیم پیش دکتر قاسمی، حالم خوب نیست.

اما خدا هست و من بهش شدیدا ایمان دارم.

بقیه همه وسیلن، ابزارن.

یکی هست که منو عاشقانه دوست داره و نمیزاره دلم بگیره.

خدایا...

[ دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

226. روز من

بعد از یکسال دوباره همه کنار هم جمع شدیم تا کارنامه عملکردمونو ببینیم.
هر چند 93 مثل 91 برای ما به بهترین شکل سپری شده بود اما اتفاقات ابتدای امسال تا حدود زیادی شیرینی 93 ور در کاممون تلخ کرد.
تحلیل ها طی شد، ارائه حوزه های مختلف و پنل تخصصی با شور همیشگی مهندس ... و اینبار حضور افتخاری رئیس بزرگ آقای دکتر ....
بخش آخر هم که تقدیر بود.

ادامه مطلب
[ پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

225. باران که می‏‏ بارد

نفس، نفس و بازهم نفس.

مگه میشه انقدر نزدیک باشی و من نفس نکشم حضورت رو.

مگه میشه با قطرات بارون عشق بازی کنیم و من حال خوبی نداشته باشم.

دستامو ملتمس زیر بارون رحمتت گرفتم و فاصله بین دوساختمونو دعا کردم اینبار بیشتر از همه برای دختر ساسان.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]

224. ماه خوبم

اسفندم! آمدی؟

آمدنت میمون مبارک.

آمدی با هزار زیبایی و شادی، آمدی تا خاطرات تلخ امسال را با شیرینیت برایم با خاطره سالی خوش به پایان ببری.

تو که می آیی، سرزمینم بوی شادی دارد.

تو که می آیی شوق می آید.

اسفندجان خوش و خیر باش برای همه.

اسفندجان با سلامت و سعادت و دلخوش به پایان برسان روزهای 94 را برایمان.

ماه خوبم خوش آمدی.

[ شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۵ ق.ظ ] [ sAnAz ]
[ ۰نظر ]